سیدعزتالله ضرغامی، رییس اسبق سازمان صداوسیما، عضو شورای عالی فضای مجازی است؛ او که این روزها خانه خود را فضای مجازی میداند، میگوید «خودم هم یک جورهایی مجازی هستم» و توضیح میدهد: کلا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی من به جز آنهایی که حضورا در محیط هستم انعکاس و تبیین و تشریحش در صفحات مجازی است.
ضرغامی درباره صفحاتش در فضای مجازی گفت: در اینستاگرام سه تا صفحه دارم. محتوا را خودم مدیریتم میکنم. یک همکار خوب هم دارم که صفحات توئیتر و پیامرسانهای ایرانی را مدیریت میکند. در تلگرام دو کانال دارم. نام یکی از کانالها خمیازه است که حرفهایم را به زبان طنز میزدم. نوه سومم وقتی سهروزه بود و اولین خمیازه را کشید دهانش را کامل باز کرد و دخترم عکس گرفت، وقتی در اینستاگرام عکس گذاشتم، دیدم ریاکشن مخاطبان خوب است.
او که در برنامه «باغ رمضان» حاضر شده بود، گفت: وقتی بچهها کوچک هستند گرفتار تر و خشک کردنشان هستی، ولی نوه عزیزتر است و مثل مغز بادام است. من هم بچههایم را کهنه میکردم و در کنار همسرم بودم. با یکدیگر میشستیم و میرفتیم پشت بام و پهن میکردیم. به برخی آقایان که در یاخچیآباد و نازیآباد یک خانه دواتاقه داشتن را تجربه نکردهاند میگویم اگر آقازادگی را کنار بگذارید میفهمید این مدل زندگی یعنی چه. برخی حفاظت را با پشتیبانی اشتباه میگیرند. پستهایی دارم که اشاره کردهام به مسئولان کشور. حفاظت زمان ترورها تحمیل شد، اما الان دیگر لازم نیست. همه مسئولان به خیابان بیایند و در صف نانوایی بایستند. مردم خوشحال میشوند و خیلی چیزها برایشان حل میشود. برخی دچار تشریفات و سبک زندگی جدید شدهاند. مسئولانی هستند که بلد نیستند به مغازه بروند و چیزی را حساب کنند و بخرند. بعد اینها میخواهند مملکت را اداره کنند. من بعد از فیلتر تلگرام کانالهایم را بستم. بعدا همه برگشتند از صداوسیما و خبرگزاریهای انقلابی و سوپرانقلابی. ولی من برنگشتم چون حرفی بزنم رویش میمانم.
ضرغامی تاکید کرد: فضای مجازی میخواهد ما را نجات بدهد. آمده انقلاب اسلامی را نجات بدهد. من اینها را تبیین کردهام. من عضو شورای عالی فضای مجازی هستم. آسیبهای این حوزه را میدانم. من یک بار دعوایم شد. یک چیزی گفتم و آقای روحانی یک چیزی گفت. به من گفتند برو بیرون، من نرفتم و او رفت. الان آشتی کردهایم. برخی مواقع آشتیها تحمیلی است. در دعواهایی که سابق در محلات دعوا میشد یک نفر همیشه میگفت صلوات. الان چنین کسی نیست و سالها میلیونها دلار بودجه خرج حل شدن این دعواهایی میشود که با یک صلوات حل میشود. در آن جلسه کسی نبود بگوید صلوات و بعد هم نبود. شاید اگر رهبر معظم نمیگفتند صلوات من نمیآمدم یا او نمیآمد.
او افزود: آسیبهای فضای مجازی را میگویم. یک سخنرانی دارم برای خانوادهها راجع به آسیبهای فضای مجازی برای کودکان. بعد میبینند هر کدام چقدر مهم است. خدا را شکر میکنم که به من توفیق داد در مقطعی زندگی کنم که معجزه فضای مجازی را ببینم. باید از این فضا درک درستی داشته باشیم. تلرانس سینما از تلویزیون باز است. فضای مجازی حتما بازتر از تلرانس سینما هم هست.
ضرغامی بیان کرد: امروز بین قرائت رسمی و عرفی در کوچه و خیابان فاصله افتاده است. نباید فاصله بیفتد؛ یعنی نباید دو قرائت شود. من باید یک مجموعه پروتکلهایی را به لحاظ رفتاری و کلامی در رسانه ملی رعایت کنم و دستگاههای نظارتی نمیگذارند غیر از این باشد. در بین مردم اما اینطور نیست. همه جای دنیا اینطور است. ولی فاصله ما بیشتر است. مردم از گفتوگوهای فرهنگی فاصله دارند.
رئیس اسبق صداوسیما بیان کرد: موسیقی «مختار» متناسب با سریال است و استارت آن در دوران آقای لاریجانی بود و من آمدم عملا شروع شد. داوود میرباقری اظهار محبت زیادی میکند از تعاملی که زمان ساختش داشیم. دیالوگها و سکانسهایش ماندگار است.
او در ادامه گفت: در زمان حضورم در رسانه ملی بلاتکلیفی را در زمینه موسیقی حل کرده بودم بر اساس نظرات فعلی رهبر انقلاب که اخیرا کتاب «غنا» از ایشان منتشر شده است. با دو از نفر از کسانی که فتواها و فرمایشان رهبری را درمیآوردند مشورت کردیم و موسیقی خوب را درآوردیم. برخی معنی موسیقی فاخر را نمیدانند و همینطوری یک کلمه شنیدهاند. ما همه جور موسیقی لازم داریم بر اساس ملاکهای رهبری. در جلسه افق رسانه در این زمینه صحبت شد. تکلیف موسیقی روشن است.
ضرغامی سپس توضیح داد: اشکال ما فراتر از موسیقی این است که یک حکم اولیه داریم در اسلام و اینکه اگر بنا به دلایلی ضرورتهایی ایجاب کرد که این حکم اجرا نشود میتوانید یک حکم ثانویه بدهید. مجمع تشخیص این حکم را میدهد. اشکال ما این است که شیبپور را از سر گشادش میزنیم. ما احکام اولیه ساده داریم، یک عده که مهندسی میکنند یک حکم ثانویه که از اولیه سختتر است میتراشند و حکم اولیه خدا را زمین میگذاری و سراغ حکم ثانویه پیچیده اینها میروی. باید تحولی ایجاد کنیم. انقلاب آمده بماند. نباید یک حرفی بزنیم و برویم. همین ملتی که میگویند این مویش بیرون است و فلان است وقتی حاج قاسم شهید میشود اینطور برای او به خیابانها میآیند که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است. ما باید اصول و چهارچوبهای انقلاب را حفظ کنیم. خیلی از محکمات را رها کردهایم. چون آمدهایم بمانیم. تحول یک خرده در ظاهر است، کمی در ادبیات و لباس است. اینها را به رسمیت بشناسیم. من میگویم مدیریت در هدفگذاری باید بر مبانی توانمندی باشد. برخی وقتها چیزهایی را میگویی که امکان ندارد. اینکه دستگاههای فرهنگی و صداوسیما چقدر در کارهای فرهنگی موفق هستند قابل نقد است. یکی از تعبیرهای من این است. در فضای مجازی هشتگ دارم. میگویم مثل بچه آدم باید با مردم طوری جلو برویم که واگرایی پیش نیاید و همگرایی باشد.
او اظهار کرد: یک جاهایی بین اسلام و عرف مرزبندی داریم. در زمان امام (ره) دعوا شد بین علما، بین فقه سنتی و فقه پویا. جبههگیری شد. امام فرمودند فقه سنتی همان فقه پویا است. اصلا فقه یعنی پویا و تمام شد. امروز برخی نان میخوردند از دعوا. اولین کلاسهایی که من و همسرم میرفتیم نزد آیتالله حائری بود. او به آقای شریعتمداری گفته بود وقتی یک نسبتی میدهی به یک جماعتی کلمه برخی را بگذار اولش. خیلی فرق میکند. گاهی با قضاوت همه را از دم تیغ میگذارنی و او میگفت این برای من درس بزرگی بوده است. وقتی در صحنه قرار میگیریم کارهای جزئی است. عدهای برای دفاع از رهبری یک شابلن و شاقول درست میکنند و میگویند این رهبری است. بزرگترین ظلم به رهبری این است. میگویند هرکس با این فاصله دارد دیدگاه رهبری نیست. من در خلوت با ایشان خیلی حرفها زدهام که نمی توانم بگویم. شوخیهایی کردهاند که برای فهم بنده بوده است. رهبری هم جمال دارد و هم جلال. برخی هم جلال رهبری را میبینند. کسانی که صحبت میکنند جمال رهبری را نمیدانند. برخی هم رهبری را سانسور میکنند. برخی هم دوست دارند رهبری آنطور باشد. برخی شخصیتها گروگان سمپاتهای خودشان هستند و میگویند اینها که سمپات تو هستند دوست دارند اینطوری حرف بزنی. میگویند اگر امروز آنطوری حرف بزنی اینها میروند. برخی از بزرگان ما میفهمند اما میترسند حرف بزنند. به نظر من یکبار باید بدنه علما یک جلسه کارشناسی و موضوعشناسی با موسیقیدانها و دوستان رسانهای بگذارند و تکلیفشان را با حکم مشخص کنند. برخی ایندر گاهی میترسند در مصداق ورود کنند که رهبری و مرجع مجبور است مصداقی حرف بزند، در حالی که کارشان این نیست. من با یکی از همسایگانم شطرنج بازی میکردیم. بعد از انقلاب وقتی گفتند حرام است ما گفتیم یکی از آلات حرام است و جمعش کردیم. بعد امام (ره) گفتند حلال است و فدراسیون راه افتاد و در حکمی که رئیس سازمان ورزش دارد به رئیس منتخب گفته بود شما را که از شطرنجبازان قدیمی و قهار هستید به عنوان رئیس این مجموعه قرار میدهم! این در حالی بود که شطرنج تا آن روز حرام اعلام شده بود. امروز عقیدهام به عنوان ضرغامی کارشناس که رسانه را میشناسند و با موسیقیدانها نشست و برخاست داشته این است که در صورت مدیریت آهنگ، ملودی و تصویربردای منسجم چرا نباید آلات موسیقی را نشان داد که ترویج موسیقی مبتذل هم نباشد. سرنوشت ملتهایی بوده است که با موسیقی عوض شده است و رهبری هم این را تایید کردهاند. برخی علما ردیف اول مینشینند در مراسمها و گروهها موسیقی زنده مینوازند و بعد در تلویزیون این را پخش نمیکنیم. این یک ذره شوخی است. من نمیتوانم حکم بدهم، عددی نیستم. من اگر تمام اعمالم باطنی باشد و خدا قبول نکند یک خلاف کردهام این قبول میشود. پیرزنی سنگهایش را در مسجد الحرام باز کرده بود. سنگها از حدی نباید ریزتر باشند. پیرزن قاطی کرده بود که سنگهایش درست است یا نه. من گوشهای نماز میخواندم. حاج آقایی در جواب این پیرزن میگفتند ببینید حاج خانم این حکمش فلان است. گفتم حاج خانم من میدانم این سنگ ها عالی است. در خیلی از مصادیق ما هستیم که مصداق را تعیین میکنیم. اگر درست مشخص کنیم تکلیف حکم مشخص است.
او در ادامه درباره سانسور در تلویزیون گفت: الان در برخی فیلمها کلا اینقدر صحنهها را تغییر میدهند که میبینی یک میزانسن جدید ساختهاند. من برای مبارزه با سانسور روتوسکوپی را راهاندازی کردم. میدیدم در خیلی از فیلمها به خاطر یک صحنه کل سکانس را کنار میگذاشتند. اوایل انقلاب برخی فیلمهای چه گوارا را ترجمه میکردند و بقیه هم میدیدند. برخی جاها میگفت برو جلو تفنگت را بردار و به خدا توکل کن! مردم هم باور میکردند. اما چه گوارا چنین ادبیاتی نداشت. ما گفتیم صحنههای فیلمها نباید حذف شود. پوشش طراحی کردیم و بعد احجام، ۹۹ درصد صحنههایی را که حذف میشدند و مردم نمیتوانستد ببینند امروز می بینند. حتی اگر خانمی با آقایی در رختخواب بود با روتوسکوپی کلا او را از رختخواب بیرون میآوردیم. انگار آن آقا تنها است.