تکنولوژی
الناز فرجی۱۳:۵۵ - ۱۳۹۴ شنبه ۱۶ خرداد

روزی در یک بعد از ظهر گرم ماه می من گلدیلاکس را در ماجراجویی اش دنبال کردم و بویی به مشامم خورد . همانطور که او راهش را به سوی جنگل در آی پد پیش میبرد؛ من به آرامی به صفحه ضربه زدم و به سوی استوانه ای برای صدای وزش در بین درخت ها خم شدم . چند ثانیه و سپس صدای وزوز ، بوی درختان کاج ، ضعیف اما تازه ، کتاب کلاسیک کودکان را زندگی بخشید. جنگلی شاداب و خزه ای به ذهنم آمد. و همانطور که بوی لطیف شروع به محو شدن کرد، بدبینی من هم نسبت به تکنولوژی بویشی  از بین رفت.
سپس به سرعت به سوی بوی تافی لیمویی که بر روی تخت خرس قرار داشت رفتم  و برای یک بوی میوه ای به سمت ماشین دوم خم شدم اما وقتی اینکار را کردم بوی قوی ای از مرکبات به من حالت تهوع داد . با خود فکر کردم که بوی تازه ی دانه های قهوه در کلبه ی خرس میتواند این احساس بد را از بین ببرد. اینبار دستگاه ,عطر غیر قابل تشخیصی را پخش کرد که خیلی مصنوعی به نظر میرسید.  موجی دیگر از حالت تهوع آمد و تا آخر روز قهوه نخوردم.


من همه ی اینها را در موزه ی تصاویر متحرک در کوئینز ، نیویورک بوییدم. جایی که نسخه ی بودار گلدلاک و سه خرس به صورتی در آمده که میشود با ضربه های مختلف بوها را حس کرد. نمایشگاهی برای بیان قصه ی انفعالی. فضایی با هدست ها و دستگاه های تکان سنج ، آی پد هایی که کتاب های بچه ها را تفریبا منسوخ شده نشان میدهند. اما با هر صفحه ای که به یک oPhoneوصل میشود،و  یک دستگاه بویشی قایق مانند با تعداد لوله ی جلو آمده بوهایی را پخش میکنند ،  تصاویر به oBook تغییر پیدا میکنند ، که به این صورت با خواست ما بوهایی منتشر میشود که خواندن را محسوس تر کند.
اگر دقت کنید "غوطه ور شدن " از قدیم یک اصطلاح نا مفهوم بود. تا زمانی که صداهای 3D  مجازی شبه واقعی کم کم به وسایل ضروری قصه گویی تبدیل شدند. و برای این دو حس یک هدست و بویش نیاز است. بنیان گذار آینده ی قصه گویی ، ملاچر میگوید : ما چیزهای را لمس میکنیم که از آنها آگاه نیستیم. این قضیه مانند آهنگ متن یک فیلم است. آنقدر غرق فیلم میشویم که شاید آگاهانه به آهنگ متنش توجه نکنیم اما احساسش میکنیم . تکنولوژی وابسته به بویایی میتواند تجربه ی قصه گویی را تغییر دهد.
عطر ها مهیج اند. تصور کنید که بشود پیامی را به کسی فرستاد که آن پیام حاوی عطری باشد که لحظه ی خاصی را یادآوری کند یا کتابی بخوانید که عطر ها را انتقال دهد یا حتی بتوانید پیام های عطری را با موزیک به کسی بفرستید. دیوید ادواردز ، استاد دانشگاه هاروارد و بنیان گذار vapor communication  در شرکتی که او فون (ophone) را اختراع کرد میگوید : ما میخواهیم بنیاد ارتباطی بر پایه ی عطر بوجود آوریم" . بینی های ما دقیقا برای همین ساخته شده اند. اگر در یک محله قدم بزنیم یک داستان عطری در جریان است. این سیگنال دوم است اما برای چیزی که ما فکر میکنیم مهم است. اینگونه است که جهان را حس میکنیم.


دانشمندان و توسعه دهندگان پیشرفتهایی در زمینه ی تکنولوژی های بصری و شنیداری داشته اند که میتواند دنیای طبیعی ما را تکرار کند ولی تکنولوژِی های بویشی هنوز در حال تولدهستند. کارهای آنها بیشتر محدود به آزمایشات و تحقیقات است چون خیلی سخت است که بفهمند که حس بویایی دقیقا چگونه کار میکند. برخلاف چشم ها که به طور اساسی متکی بر سه گیرنده هستند، - قرمز، سبز و آبی - بینی حدود 800 تا 900 گیرنده دارد, که بوییدن رایحه های مختلف را آسان و ممکن میکند ولی پروسه ی کشف و بازسازی بوها را پیچیده میکند. نیاز به یک بینی انسان کاملا تمرین دیده یا یک بینی الکترونیکی فوق پیشرفته و گاهی چند هزار مولکول است که به هدف برسند.
حتی زمانی که به درستی انجام میشود ، بسیار سخت خواهد بود که بتوان کیفیت بو را مشخص کرد. مولکول های عطر بسیار آهسته تر از موج های صدا و نور حرکت میکنند. و حتی زمانیکه در حرکت اند، ممکن است انرژی خود را در راه از دست دهند. از طرف دیگر وقتی به سطوحی که در ارتباط با آنها هستند میچسبند ( چفت میشوند ) ، میتوانند برای روزهای زیادی همانجا بمانند. بنابراین شما میتواند بوی یک رستوران را از خیلی دور هم حس کنید. ولی یکی از حقایق کمتر رایج ( ناشناس تر ) درباره ی بوها این است که خیلی سمج و خودسر اند. اغلب به گیرنده  بینی میچسبند و برای مدتی تکان نمیخورند. پس یک عطر میتواند تجربه ی عطر های بعد را تغییر دهد. ادواردز میگوید :"تو و من عطر ها را در طول روز ، هفته یا عمر به طور مختلفی دریافت میکنیم . تنوعاتی در توانایی های ماست. علم شگفت انگیز است. ولی وقتی میخواهی داستانی را با عطرش بگویی پیچیده و گیج کننده میشود. "
با وجود آن چالش ها و گاهی به خاطر آنها ، بوها احساسات قوی ای تولید میکنند. خوب ، بد یا خیلی بد. ولی سخت است که قضاوت کنیم هر کدام از آن عکس العمل ها چه خواهند بود زیرا هر کسی ارتباط خاصی با آن بو دارد. بهمین دلیل ,تحقیقات وابسته به بویایی شبیه جستجوی احساسات انسان است. کریستوفر بروسوس ، استاد عطر فروشی و بنیان گذار استودیوی عطر سفارشی cb i hate perfume  در بروکلین  میگوید : " خیلی از مردم این تصور غلط را دارند که رویارویی با عطر ها یک خاطره ی خاصی را بوجود می آورد. و این کاملا درست نیست. کاری که انجام میدهد این است که (این ) یک تجربه ی احساسی را ثبت میکند و قدرت و عمق آن تجربه باعث میشود خاطره به وجود بیاید. "  وقتی این احساسات مرتبط با عطر ها در یک آن یاداوری میشوند، حتی از تکنولوژی عطر هم پیچیده تر و گول زننده تر میشوند. حالا هر وقت که من به عطر تند مرکبات فکر میکنم تصویر یک دختر مو طلایی به ذهنم می آید و به دنبال آن حسی پریشان.


ولو اینکه حالا من مو طلایی را (گلدیلاک) را با موزه مرتبط میکنم، بوییدن یک کتاب مفهوم جدیدی نیست. در طول قرن گذشته آزمایشاتی دست و پا شکسته درباره ی همین تجریات عطری وجود داشته است. بخصوص فیلم های همراه, در 1960 هانس لوب دستگاهی به نام smell o vision  را طراحی اختراع کرد. سیستمی که در حین دیدن فیلم عطر راز (scent of mystery )  عطر ها را به برخی صندلی ها در سینما ارسال میکرد . ولو اینکه این یک ایده ی جنجالی بود که ایده ی تجربیات شخصی بویشی را معرفی میکرد، به خاطر ساختگی بودنش شکست خورد.
اینکار بینندگان را دچار آشفتگی میکرد. با بوهای رو هم انباشته شده ای که سخت میشد از آنها رهایی یافت. چند دهه ی بعد جان واترز ایده را دوباره با اودوراما (odoama) بررسی کرد. او کارت های scratch and sniff ( خراشیدن و بو کشیدن ) ساخت که بینندگان بتوانند لحظاتی را در فیلم طنزش بو بکشند. پولیستر .
اختراع او فون برخی از آن آشفتگی های عطری را پاک میکند. این دستگاه با یک او چیپ (o chip) کار میکند. کارتریجی یک بار مصرف که دارای یک مخلوط عطر خشک است. وقتی ماشین سیگنال را میگیرد، او چیپ میچرخد و وزشی از هوا عطر نزدیک بینی کاربر را از طریق 5 حفره ی همراه محور سیلندر انتقال میدهد. به گفته ی ادواردز ، پیام های عطری کوتاه برای جلوگیری از غلبه کردن بر بینی به صورت محدود و خشبو انتقال میابند. و از آنجایی که تنها مقدار ناچیزی از مولکول ها را در بدن شخص ته نشین میکند، احتمال واکنش های آلرژیک را از بین میبرد. تا کنون ادواردز میگوید هیچ حمله ای گزارش نشده است.
تکنولوژی وابسته به حس بویایی از زمان آزمایشات تاریخی اش راه بسیاری را طی کرده است. ولی ناتوانی در تشخیص و پیش بینی رفتار مولکول های بینی تا به حال هم ادامه داشته است. بروسوس میگوید : بر حسب اینکه یک ماشین قادر به دوباره سازی هر عطری باشد ، ما هنوز راه درازی در پیش داریم که بتوانیم قادر به انجام آنکار باشیم." برای ساختن یک عطر خاص یک ماشین باید هزاران مولکول انفرادی را جا دهد و در حال اهتزاز آنها را مخلوط کند. او همچنین میگوید : اگر فکر میکنید چقدر دشوار است که کارتریج جوهر را در یک چاپگر رنگی تغییر دهید، حالا فکر کنید دارید کارتریج را تغییر میدهید در حالیکه با 4000 مولکول روبه رو هستید." متاسفانه بدون آن رده ی مولکول های انفرادی تنها چیزی که به آن دست میابید عطر های گاه و بی گاه ساده و غیر قابل تشخیص است."
بروسوس که عطر هایی دقیق مانند رخت های تازه شسته شده ، وافل و کتاب های کهنه در کتابخانه را بازسازی کرده ، عطر سازی را به هنر مانند کرده است. او معتقد است که موفقیت یک تجربه ی وابسته به بویایی, بستگی به زیبایی شناسی و دقت دارد. او میگوید: گاهی زمانیکه متخصصان و عطر ساز های ساده عطری را میسازند، فکر میکنند میتوانند از سه ماده ی شیمیایی استفاده کرده و عطر شکلات را بسازند . بله . این شدنی است اما بوی شکلات ارزان را خواهد داد. " بنا بر تکنولوژِی headspace  که در آزمایشگاه ها برای آنالیز عطر ها استفاده میشود، شکلات 1000 تا 1200 مولکول پخش میکند. او میگوید : انسان ها همیشه وابسته به تکنولوژِی خواهند بود و فکر میکنم این بهتر از ایده هایی است که گاهی به ذهن میرسد. بر حسب بویش بسیار مفید است ولی اگر فکر کنید که میتواند بیشتر از ما به نتیجه برسد؟ نه ، اصلا! "
تکنولوژی های بویشی همان جاه طلبی ها و چالش ها را دارند که زمانی تصاویر سه بعدی داشتند. تهوع ، غیر قابل باوری و علم در هم آمیخته. ولی اگر چه مو طلایی و ماجراجویی اش با بوهای مختلف ارگان های بویایی مرا پریشان کرد و عیوب تکنولوژِی را بیان کرد، ولی از طرفی پتانسیلش برای تغییر روش ابراز و جایگزیی ایده ها را آشکار کرد.
ادواردز میگوید: ما علاقه مند به ساختن iTunes    ای برای عطر ها هستیم که به شما اجازه ی ذخیره و به اشتراک گذاشتن تجربه های عطری را میدهد. در انتها شما میتوانید فضای عطری خود را بسازید همان طور که صدای فضا را میتوانید طراحی کنید. میتوانید یک فرهنگ لغات عطری پیدا کنید که با شما صحبت کند. این جایی است که ما میرویم " .

دسترسی سریع
دیدگاه کاربران
در حال حاضر هيچ نظری برای نمایش موجود نيست
ارسال دیدگاه
پیشنهاد ویژهx

چگونه رابطه ی ماشین به ماشین میتواند جان انسان ها را نجات داده و خطر را کم کند ؟