اپلیکیشن
الناز فرجی۰:۴۵ - ۱۳۹۴ شنبه ۲۱ آذر

سخت است که بتوان شبکه ی اجتماعی را بدون آی فون تصور کرد . گرچه امروزه خیلی از بهترین شبکه های اجتماعی به وب پیوسته اند ، آی فون با قرار دادن شبکه های اجتماعی در جیبمان به این صنعت کمک کرده تا شکوفا شود . اینجا لیستی از شبکه های اجتماعی محبوبمان برای آی فون داریم که بر اساس لیست 100 اپلیکیشن محبوب آی فون ساخته شده است . مانند باقی اپلیکیشن های لیست ؛ ما شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های پیام رسانی را بر اساس طراحی ، تاثیر فرهنگی و ارتباطشان با کاربران امتیاز دهی کرده ایم . این اپلیکیشن ها به ترتیبی که در لیست 100 تایی ظاهر شدند ، قرار گرفته اند . برای نگاهی دقیق تر به اینکه ما چطور این اپلیکیشن ها را انتخاب کرده و امتیاز دادیم ، میتوانید در اینجا بیشتر راجع به روشمان بخوانید .
15. FireChat
firechat با زیرکی از بلوتوث استفاده میکند تا به کاربران این امکان را دهد که با کسانی که نزدیک اند ارتباط برقرار کنند  حتی وقتی که آنها وای فای یا اتصال به نت ندارند . این اپلیکیشن ضعف هایی هم دارد - پیام رسانی های خصوصی خارج از صف آن همیشه لحظه ای نیستند و گروه های انبوه چت بیگانه اش سریعا میتوانند شلوغ و آشفته شوند - اما این اپلیکیشن ثابت کرده که به طور خاص برای فعالانی که میخواهند ارتباط برقرار کنند مفید است ، در حالیکه به باقی اپلیکیشن ها نمیتوان اعتماد کرد . این اپلیکیشن بسیار در هنگ کنگ محبوب شد زمانی که معترضان pro democracy  بعد از پر شدن شبکه های محلی به firechat روی آوردند تا پیام بفرستند .
14. highlight
hightlight مانند یک کاغذ درخشانی بود که حین سوختن بسیار روشن میشود سپس در میان دود ناپدید میشود . این برنامه که در اواخر 2011 راه اندازی شد ، پرچم دار برنامه های  near me بود و همچنین لقب  عجیب ترین ایده ی اپلیکیشن در سیاره را گرفت . در آن زمان برنامه های زیادی بودند که به شما کمک میکردند در نزدیکی خودتان دوست پیدا کنید . با این حال هیچ کدام به تمیزی highlight نبودند . با توجه به فاکتور عجیب بودنش ... واقعی بود .
این اپلیکیشن با  خواست شما اطلاعات محل را میگرفت تا زمانی که مخاطبان شما نزدیک بودند به شما بگوید ، اما تعریف این برناامه از " با خواست شما " و " مخاطبان" کمی سست بود . این اپلیکیشن هنوز هم  وجود دارد اما به لطف highlight و دیگر اپلیکیشن های پیگیری کننده ی محل ، ما حالا میدانیم که بهتر است با مردم از دور و توسط اپلیکیشن هایی مانند فیس بوک ارتباط برقرار کنیم و نه به شخصه ، آنهم با غافلگیری .
13.yo
این اپلیکیشن بسیار "احمقانه" ، yo به سرعت توجه خیلی ها را در اینترنت جلب کرد . به طوری که این اپلیکیشن که به شما این امکان را میداد تا فقط بگویید yo ، در راس app store قرار گرفت - حتی اگر فقط به مدت چند روز بود . این اپلیکیشن به سرعت بیش از یک میلیون کاربر را جمع کرد و مقلد های زیادی داشت ( yo hodor, anyone?) و به آغاز روند جدیدی از اپلیکیشن های مضحک کمک کرد . برای مدتی کوتاه به نظر میرسید که همه تلاش میکنند موفقیت yo را با اپلیکیشن هایی مانندpush for pizza  ( که با فشار یک دکمه برایتان پیتزا می آوردند ) و ethan ( اپلیکیشنی برای پیام رسانی که تنها به شما امکان حرف زدن به شخصی به نام ایتان را میداد  ) به دست آورند . بعدها سازندگان yo ثابت کردند که این اپلیکیشن در واقع چیزی بیشتر از یک جوک بود ، آنهم زمانی که این اپلیکیشن را برای طراحان سوم شخص باز که به yo یا سرویس های دیگر وصل میشدند ، باز گذاشتند. امروزه میتوانید از yo برای روشن کردن چراغ ها استفاده کنید ، به یاد بیاورید که ماشین را کجا پارک کردید ، یا تیم های ورزشی مورد علاقه تان را دنبال کنید ، همینطور منتشر کنندگان و صاحبان اینستاگرام . همینطور یک اپلیکیشین ساعت اپل نیز هست ، شاید یکی از معدود اپلیکیشن هایی که واقعا بودنش روی مچتان مناسب است . گرچه این اپلیکیشن قادر نبوده که تاثیر اولیه ی مثبتی بگذارد ، اما ثابت کرد که اپلیکیشن های احمقانه هم میتوانند مغز داشته باشند .
12. meerkat
یکی از آن زمان هایی بود که انگار همه داشتند راجع به یک چیز حرف میزدند . شاید به خاطر نشریات تکنولوژی زیادی بود که ما در جنوب غربی آستین ، تگزاس جمع کرده بودیم ، اما تاثیر meerkat در این حین بسیار واقعی و با دوام بود . این اپلیکیشن که در واقع هفته ی پیش رسیده ، شور و شوقی را در جریان ویدئوی زنده بر انگیخت - که این کار خیلی برجسته ای است چون این اپلیکیشن ظاهر خوبی نداشت و اسمش عجیب بود . حتی با وجود این نقص ها ، این برنامه   ؛ اپلیکیشن SXSW شد ، و همه ، از خبرنگاران گرفته تا مدیران از آن استفاده میکردند تا تجاربشان را با مخاطبانشان در همان زمان و بصورت زنده در میان بگذارند . Meerkat خبرنگاری شهری را به سطح جدیدی برد، به طوری که گزارشگران قادر بودند به نظر های بینندگان پاسخ دهند ، برخی از آنهایی که مسیر را مشخص میکردند زمانیکه میخواستند meerkat بازها به سمت آی فونشان بیایند .
هیچ کس این انتظار ها را از meerkat نداشت ، به خصوص توئیتر . meerkat از API تویئتر استفاده میکرد تا به کاربرانش دسترسی مستقیم به همه ی فالور هایشان را از طریق اپلیکیشن بدهد ( توئیتر سرانجام این گزینه را بست) . اگر فالور های توئیتر زیادی داشتید، این Meerkat را بسیار نیرومند کرد ، میتوانستید ببینید که هزاران نفر هستند که میتوانید به صورت زنده با آنها در ارتباط باشید . لذتی فوری برای هر دو طرف . هیچ پیدایشی آنقدر درخشان و اینقدر کوتاه نبود . توئیتر از قبل اپلیکیشنی مشابه در دست ساخت داشت و چند هفته ی بعد periscope  را بیرون داد . این اپلیکیشن از  meerkat بهتر به نظر میرسید ولی کمی هم ناکامل بود . در پایان ، meerkat باقی میماند ولی از periscope عقب افتاده است . آیا باقی خواهد ماند؟ کسی نمیداند اما هیچ وقت جایگاهش را به عنوان اپلیکیشنی که ارتباط ویدئویی موبایل به موبایل را برجسته کرد از دست نمیدهد .
11. periscope
پریسکوب اولین و آغاز کننده ی سرویس ویدئوی زنده ی موبابل نبود اما سرویس پخش ویدئوی اجتماعی ای است که که ما به یاد داریم . راه اندازی شده توسط توئیتر و خیلی سریع در پاسخ meerkat و وضعیت درخشانش در جنوب غربی سال 2015 بیرون آمد، پریسکوپ مانند نسخه ی بهتر طراحی شده ی رقیبش بود ، اما با کارکردی متفاوت ( نظر های پریسکوپ در توئیتر فوری پست نمیشوند ) .
با این حال پریسکوپ خوب به نظر میرسد ، ارتباطی هوشمند و سیستم قلب ( شکلی از دوست داشتن و تایید ویدئو ها با ضربه بر روی صفحه تا قلب به آن اضافه کنند ، که جانشین رهبری پخش meerkat شد ) ؛ پریسکوپ فورا meerkat را مورد توجه قرار دارد . این اپلیکیشن از آن زمان به طور قابل توجهی پیشرفت کرده و به نظر میاید که یک جورهایی بخش جامع تر دنیای توئیتر است . همچنین در حال تبدیل شدن به یک فعل است : " آیا دارید این را پریسکوپ میکنید ؟ "
10. GroupMe
شاید الان دیگر فراموش شده باشد اما زمانی بود که پیام دادن گروهی به صورت طبیعی در iMessage حمایت نمیشد . خیلی خوب بود که GroupMe را داشتیم ، که ارتباط گروهی از دوستان را در یک مکالمه ممکن میکرد . از آن بهتر اینکه میتوانستید به دوستانتان در هر پلتفرمی پیام دهید ، اندروید ، بلک بری یا هر چیز دیگری . حالا پیام های گروهی بخشی  از iMessage است(  در همه ی اپلیکیشن های پیام دهی  ) بنابراین GroupMe  مانند سابق مناسب نیست . اما با کنترل نوتیفیکیشن های پیشرفته یا جستجوی درونی GF هنوز یکی از بهترین راه های نگه داشتن زبانه ها در گروه های پیام دهی است .
9.timehop
timehop یک اپلیکیشن نوستالژیک  است که در سال 2012 در iOS  راه اندازی شد و در سال 2014 در اندروید  و آرشیو های اکانت فیس بوک ، اینستاگرام ، توئیتر و بیشتر را برای  شما فراهم میکند تا بدانید که در همان روز سال قبل چه اتفاقی افتاد . به لطف هشتگ های #TBT و #FBF ، timehop در محبوب شدن و رایج شدن هیچ مشکلی نداشت . در واقع این مفهومی آنقدر  موفق بود که فیس بوک وارد آن شد و با استفاده از حس خوشایند اتفاق های گذشته ، ویژگی جدید"در این روز" را معرفی کرد . timehop با یک جوک روز شوخی آوریل و معرفی یک اپلیکیشن قلابی timebook شروع کرد ، و گفت که فیس بوک ایده اش را دزدیده است . طراحی این اپلیکیشن نسبتا ساده است ، اما در طول سالها تغییر نکرده است . اگر timehop میخواهد که باقی بماند باید راه های جدیدی برای متعهد نگه داشتن کاربرهایش پیدا کند .
8 . path
path هدفش این است که از عقب نشینی فیس بوک استفاده کره و به عنوان شکل اصلی یک شبکه ی اجتماعی برگردد : فقط شما و دوستانتان ، و همین . نه بازی ای ، نه تبلیغاتی ، نه بازنده هایی که شما را poke  کنند . path میتوانید ویلای خصوصی پارتی استخر از کنترل خارج شده ی فیس بوک باشد . این ایده سزاوار بود اما path به خاطر طرحش بیشتر قابل توجه بود ، تکان دادن دکمه های انیمیشنی و لایه هایی قبل از اینکه این مفاهیم با ios7 و material گوگل همگام شوند . path سرانجام در حال عمل زدایی اش است : با محدود کردن تعداد مردمی که میتوانید با آنها در ارتباط باشید ، این اپلیکیشن هرگز به "اثر شبکه ای " نرسید و پنج سال بعد از راه اندازی به گونه ای نامناسب به کمپانی اینترنتی کره ی جنوبی فروخته شد .
7 : اسنپ چت
اپلیکیشنی کوچک و عجیب که در سال 2011 ، با نام picaboo راه اندازی شد ، و به سرعت به عنوان نشان مسیج های یک روزه شناخته شد . چند ماه بعد، picaboo ناپدید شد و به عنوان snapchat به عرصه آمد ، و نشانش روحی در راه تبدیل شدن به یک ستاره بود . با راهنمایی های دومین بنیان گذارش ایوان اشپیگل ، این اپلیکیشن به سرعت مورد علاقه ی دانشجویان کالج و نوجوانانی شد که به این اپلیکیشن کمک کردند که از گمنامی به بالای چارت در طول یک سال برسد . طراحی اش گیج کننده بود و اصلا مستقیم و قابل درک نبود - و تنها کمی تازه واردان را راهنمایی میکرد- ولی همه ی اینها تعمدی بود ، این اپلیکیشن معادل علامت " ورود والدین ممنوع " است .
گرچه محبوبیتش در بین نوجوانان مربوط به علاقه شان به فعالیت های PG-13 است ، ولی دلیل محبوبیت اسنپ چت پیچیده تر از این حرفهاست . ( اگر نه ، پس هر کدام از اپلیکیشن های مقلد بهتر طراحی شده برای نوجوانان تا الان جایش را گرفته بودند  ) در دنیایی که لایک های اینستاگرام میتواند باعث قلدری سایبری و موقعیت اجتماعی شود ، اسنپ چت قادر بود تا نیاز کاربران جوان تر برای اصلیت نشانه بگیرد . در حالیکه اینستاگرام تنها درباره ی عالی کردن یک لحظه است ، انسپ چت تنه درباره ی به اشتراک گذاری هر چیزی است که حالا دارد اتفاق می افتد، سلفی های ناجور، ویدئو های تار، شکلک در آوردن و بقیه ی چیزها .
ممکن است هدف کوچکی به نظر برسد اما این همان چیزی است که به این اپلیکیشن کمک کرد یکی از مورد علاقه ترین ها بین نوجوان هایی شود که تاثیر گذاشتن رویشان سخت است ، چیزی که فیس  بود با همه ی توانش برای رسیدن به آن تلاش کرده است .
زمانی که اسنپ چت پیشنهاد 3 میلیارد دلاری فیس بوک را قبول نکرد ، خیلی از ناظران شوکه شدند اما با یک وسیله ی جدید در snapchat discover ، داستان های اسپانسری و کانال های gelofilter  و لنز های سلفی، حالا این کمپانی بخش هوشمند کارش را نیز نشان داده است . گرچه اسنپ چت حالا محبوب تر است و بیشتر در جریان است ولی بزرگسال ها ممکن است هرگز درکش نکنند . ولی نکته همین است .
6. tweetie
زمانی که در سال 2008  app store  راه اندازی شد ، اپلیکیشن ها توئیتر خیلی محبوب شدند . بهترین مشتری تویئیتر در آن روزها tweetie بود . این برنامه چقدر خوب بود ؟ آنقدر خوب که توئیتر این اپلیکیشن را در سال 2010 خرید به جای اینکه مال خودش را راه اندازی کند . tweetie2 که در سال 2009 راه اندازی شد به عنوان مشتری توئیتر چندان جدید و نوآورانه نبود . این برنامه همچنین مفهوم pull to refresh (برای ریفرش کردن بکش ) را ساخت . امروزه کشیدن برای رفرش برای کاربران ای فون بسیار اساسی است و به هزاران اپلیکیشن دیگر راه پیدا کرده ، از جمله مشتری ایمیل خود اپل . این برای مشتری ضعیف توئیتر اصلا بد نیست .
5. messenger
فیس بوک مسنجر را در سال 2011 به عنوان اولین اپلیکیشن پایه اش راه اندازی کرد . با توانایی های پیام دهی گروهی و با عکس و رسیدن پیام فوری ؛ این اپلیکیشن خیلی خوشایند بود ، حتی اگر فورا در آن زمان برجسته نشد . سه سال بعد فیس بوک با  ایجاد تغییرات و اجباری کردن مسنجر در دستگاه های موبایل باعث سورپرایز ما شد . این عکس العمل سریع و شدید بود - در یک جا این اپلیکیشن شماره ی 1 را در app store با یک ستاره گرفت - و کاربران از همه چیز از عملکرد گرفته تا مشکلات حریم خصوصی شکایت میکردند .
اما کاملا واضح بود که فیس بوک برنامه های بزرگتری برای این اپلیکیشن دارد . بیشتر از تنها پیام دادن . در کمتر از یک سال ، مسنجر رسما به وسیله ای برای سرویس های دیگر تبدیل شد و کمپانی از این اپلیکیشن به عنوان سکوی پرتابی برای دستیار دیجیتالی جدیدش M استفاده میکند . که این برای اپلیکیشنی که روزی یک ستاره ای بود خیلی خوب است .
4. WhatsApp
ممکن است آمریکایی ها سریع و راحت فراموش کنند اما sms در بیشتر دنیا چیز محدودی است ، که برنامه های پیام رسانی غیر محدود یا وجود ندارند یا گران اند . برای مردم چنین نواحی ، whatsapp که جایگزین سریع ترو قابل اطمینان تر sms است ، زندگی را تغییر داد . تعجبی ندارد که در کشور های زیادی در همان سال اول راه اندازی اش در راس چارت ها قرار داشت . حتی بعد از اینکه بنیان گذارانش آن را از یک برنامه ی مجانی به یک برنامه ی پولی تبدیل کردند ( این برنامه بالاخره به یکی از پر دانلود ترین برنامه های آمریکا هم تبدیل شد )
حدودا شش سال بعد و بعد از درخواست 19 میلیارد دلاری فیس بوک ، این اپیلیکیشن تغییر زیادی نکرده است . طراحی اش همیشه کوچک و نازیبا بود و ویژگی های جدید زیادی اضافه نمیکند . اما همه ی اینها تقریبا عمدی است ، آسان نیست که بتوان یک اپلیکیشن را انقدر سریع  با کانکشن های کند 2G قابل اطمینان کرد ، آنهم جایی که واتس اپ جزئی اساسی از زندگی است .
3. WeChat
اگر هنوز فکر میکنید که ویچت تنها مربوط به پیام دادن است ، پس کاملا این برنامه را دست کم گرفته اید . این برنامه  در حال حاضر بیش از 650 میلیون کاربر دارد . weixin که در چین شناخته شده است ، غالب ترین شبکه ی اجتماعی جمهوری مردم است ، جاییکه  فیس بوک ، اینستاگرام و بیشتر اپلیکیشن های دیگر بلاک شده اند . ویچت جاییکه است که میروید تا قبض ها را بپردازید ، ماشین بگیرید، بازی کنید ، اخبار را جستجو کنید ، به دوستانتان پول بفرستید ، و خیلی کارهای دیگر . امروزه میلیون ها اکانت رسمی در این برنامه وجود دارد که مانند اپلیکیشن های مینی در میان اپلیکیشن  عمل میکنند و کاربران را قادر میسازند تا با برند ها ، سرویس ها و حتی انسان های مشهور در تماس و ارتباط باشند . وقتی به مقامی که ویچت برای چین دارد نگاه میکنیم میفهمیم این همان چیزی است که فیس بوک میخواهد برای دنیا باشد  .
2. توئیتر
کمی برای توئیتر طول کشید تا یک اپیلیکیشن آی فون بسازد . در واقع توئیتر هیچ وقت این کار را نکرد . به جایش این کمپانی اپلیکیشن  محبوب tweeitie را خرید و برنامه ی خودش را بر آن اساس ساخت ( گرچه به نظر میرسد که هر چه توئیتی بوده حالا دیگر نیست ) . امروزه استفاده و اهمین توئیتر غیر قابل انکار است . داشتن یک اپلیکیشن که توئیتر بتواند بر روی آن تمرکز کند و به پیشرفتش کمک کند ، و باعث رشدش شود . با رابطه ی میانجی و طراحی آبی اش ، این اپلیکیشن آنقدر غنی است که بهترین چیزی که توئیتر میتواند ارائه دهد را عرضه میکند ، و در همین حال کشف جدید ترین امکانات سرویس را آسان میکند ( به این لحظه ها نگاه کنید ). توئیتر حالا تلاش میکند تا پایگاه کاربرانش را رشد دهد اما هیچ سوالی درباره ی پرنده ی کوچک آبی و آی فون که به پرواز کردن آنها کمک کرده وجود ندارد .
1. فیس بوک : یک اپلیکیشن آی فون که پستی ها وبلندی های خودش را داشته است ؛ اما هیچ سوالی درباره ی تاثیرش در طراحی اپلیکیشن وجود ندارد . آن همبرگری که در گوشه ی بالایی خیلی از اپلیکیشن ها وجود دارد تنها یک حالت هدایت قدیمی فیس بوک آنالوگ است . فیس بوک یکی از اولین اپلیکیشن هایی بود که مستقیما به iOS وصل میشد - یک ارتقا رسانی بزرگ که به دیگر اپلیکیشن ها این امکان را میداد تا به آسانی به فیس بوک  وارد شوند و اختیارش را بدست گیرند . همینطور به اشتراک گذاری مستقیم و سریع عکس ها و ویدئو ها .
این اپلیکشن قبلا خیلی کند بود ( به خاطر مشکلات فاجعه با با HTML5) ، اما امروزه فیس بوک یکی از بهترین تجربیات موبایل را برایتان فراهم میکند و ویژگی هایی جدید مانند instant article و ویدئو های 360 درجه که وعده ی بهتر شدن چیزها را میدهد . برای خیلی ها ، بدون علامت آبی f در صفحه ی home ، آی فون لخت به نظر میرسد .

دسترسی سریع
دیدگاه کاربران
در حال حاضر هيچ نظری برای نمایش موجود نيست
ارسال دیدگاه
پیشنهاد ویژهx

فیس بوک دیگر به شما امکان نمیدهد که نام این سایت ببرید