توییتر(Twitter) و بتاوورک (Betawork) به همکاری در یک سرمایه گذاری جدید می پردازند

منابع مختلف اعلام کرده اند که سرمایه ی جدیدی در اختیار بتاوورک قرار گرفته است و توییتر نیز در این سرمایه سهیم می باشد.

این منبع همچنین اعلام کرد که توییتر،حداقل 10 میلیون دلار در این بودجه ی جدید سرمایه گذاری کرده است. ما از میزان دقیق این ریسک اطلاعی نداریم. اما درگذشته نیز بتاوورک بر روی سرمایه گذاری های مشابهی متمرکز بوده است و از بودجه های بسیار وسیع دوری می کرده است . به عنوان مثال، مبلغ یکی از بودجه های آنها در گذشته، 8   میلیون دلار بوده است. همچنین ما قادر نبودیم تا در مورد سایر شراکایی که ممکن است در این سرمایه گذاری حضور داشته باشند، اطلاعاتی کسب کنیم.

همچنین پیش از این ، ارتباطی بین بتاوورک و توییتر وجود داشته است. بتاوورک پیش از این بر روی شرکتهایی سرمایه گذاری کرده بود که مالکیت آنها در اختیار توییتر قرار داشت: TweetDeck و Summize توییتر در سال 2008 مالکیت Summize را به دست آورد که بنیان گذار بتاوورک یعنی جان بورسویک یکی از سرمایه گذاران آن بود. توییتر همچنین،  TweetDeck را  به مبلغ 40 میلیون دلار خریداری کرد که بتاوورک نیز در آن نقش داشت و خود را به عنوان یکی از سرمایه گذاران توییتر معرفی می کرد.

هنوز اطلاعی نداریم که آیا این سرمایه گذاری، یک بودجه ی جدید و یا یک بودجه ی کاملا جداگانه ی جدید برای بتاوورک می باشد.

وارد شدن در سرمایه گذاری با بتاوورک، برای توییتر منطقی به نظر می رسد زیرا به بهبود سابقه و اعتبار توییتر به همراه کسب بودجه ی معقول از طرف سایر شرکت های سرمایه گذار به عنوان بخشی از اکوسیستم توییتر منجر می شود و به نحوه ی استفاده از محصولات توسعه می بخشد. در حالی که TweetDeck لزوما از تاثیرگذاری زیادی برخوردار نبوده است، اما توسط کاربران توییتر و تجارت های مختلف، به منظور مدیریت توییتر آنها، مورد تحسین قرار گرفته است و این همان چیزی است که میتواند فعال ترین و شلوغ ترین کاربران توییتر را تا زمانی که در تجربیات کلاسیک توییتر تغییر ایجاد شود ، نزد خود نگه دارد و رضایت آن ها را جلب کند. به عنوان مثال، TweetDeck، همچنان توییت ها را بر حسب یک الگوی زمانی معکوس پاسخ می دهد، در حالی که خط زمانی توییتر جدید شامل الگوریتمی است که لزوما بر پایه ی یک الگوی زمانی نمی باشد.

در این جا جنبه ی دیگری نیز وجود دارد. توییتر و بتاوورک می توانند شرکت هایی را مدنظر قرار دهند که با خدمات توییتر به شدت در ارتباط هستند. این روند به توییتر کمک خواهد کرد تا با استارتاپ هایی که میتوانند با آنها به رقابت بپردازند و یا به ادغام کردن آنها منجر شوند ، ارتباط نزدیکی داشته باشند.

برای بتاوورک ، مزیتی در دست یافتن به یک سرمایه ی جدید وجود دارد که توییتر را نیز شامل می شود. در واقع این مسئله انتخاب های بیشتری برای خروج، در اختیار استارتاپ هایی قرار می دهد که به عنوان یک نمونه کار در نظر گرفته شده اند. توییتر پیش از این نیز از سهم مشارکتی برخوردار بوده است و ممکن است پس از این سرمایه گذاری های بیشتر و یا مالکیت سایر شرکت ها را در نظر بگیرند.

بتاوورک اخیرا به موفقیت های مناسبی دست پیدا کرده است، و از مجموعه ای از خدمات همه گیر بهره برده است که در پلتفرم های اجتماعی به شدت مورد استفاده قرارگرفته است. اخیرا Giphy ، به یک سرمایه گذاری به ارزش 300 میلیون دلار پرداخته است و از همکاری متداولی با توییتر و Slack برخوردار است. همچنین آنها، به عنوان  سرمایه گذار Howdy نیز محسوب می شوند و این سرمایه گذاری بر روی یکی از اولین ربات هایی است که بر روی پلتفرم Slack راه اندازی شده است که همین مسئله باعث ایجاد یک سرمایه گذاری جدید بر روی بودجه ی Slack شده است.

توییتر همچنین، از بودجه ی سرمایه گذاری مختص خود برخوردار است که از طریق داد و ستدهای توییتر ایجاد می شود و پیش از این توسط مایک گاپتا هدایت می شده است. این بودجه در نهایت به ایجاد سرمایه گذاری های استراتژیک بسیار، در میان  استارتاپ هایی منجر شده است که در حال توسعه ی خدمات خود بوده و یا مستقیما با توییتر فعالیت داشته اند. مشخص نیست که شراکت بتاوورک چگونه می تواند با داشتن چنین موجودیتی به فعالیت بپردازد.

شراکت توییتر با سایر گروه ها در یک سرمایه ی جدید ممکن است برای توییتر به عنوان اولین شراکت باشد، اما این امر بی سابقه نیست. بسیار از تجارت های وسیع تر، از نیروهای کمکی سرمایه گذاری برخوردارند که آن را به استارتاپ ها تزریق کرده و از آن به عنوان روشی برای رشد و پرده برداری از تکنولوژی های جدید و مهارت ها استفاده می کنند تا بدین وسیله به توسعه ی پلتفرم های آن ها بپردازند. TechStars، اخیرا با دیزنی فعالیت می کرده است و همچنان با بسیاری از شرکت های بزرگ دیگر شراکت دارد. چنین بودجه ها و سرمایه هایی                        می توانند به شرکت های بزرگتر کمک کنند تا در زمانی که قصد دارند مالکیت سایر شرکت ها را بر عهده بگیرند ،خود را به ابتدای خط برسانند ، همچنین این مسئله میتواند نسبت به ابزاری که ممکن است به صورت طبیعی در میان خدمات آنها جای بگیرد، بینش وسیعی را در اختیار آنها قرار دهد.

اتفاقا در این هفته، گوگل به تایید سرمایه گذاری بر روی استارتاپ خود پرداخته است که هدف اصلی آن ارائه ی یک فضای توسعه دهنده به کارکنان خود می باشد.